سلام من یه تو یار قدیمی
باز امشب گریستم
آروم و بی صدا
از ته دل
با سکوت فریادی بزرگ بر سر دنیا کشیدم
باز امشب در خود شکستم
نمی دانم من ضعیفم یا مشکلات بسیار قوی اند
نمی دانم ...
نمی دانم...
نمی دانم زندگی تا به کی قصد آزارم دارد
نمی دانم...
نمی دانم...
خدایا خود پناهم ده که سخت به دست نوازشت محتاجم
به نگاهی پر مهر
به شانه گرمت برای تکیه کردن
خدایا من تو را کم دارم
خدایا.....
سلام من به تو یار قدیمی
منم همون هوادار قدیمی
هنوز همون خراباتی و مستم
ولی بی تو سبوی می شکستم
***
یا امام زمانم کجایی؟
ای ارام جانم کجایی؟
همه تشنه لبیم ساقی کجایی؟
گرفتار شبیم ساقی کجایی؟
اگه سبو شکست عمر تو باقی
که اعتبار می تویی تو ساقی
در میکده بسته
سبوی ما شکسته
امید همه ما به همت تو بسته
به همت تو ساقی
تو که گره گشایی
به همت تو ساقی
تو که گره گشایی...
آقا لایق دیدار تو که من نیستم... اذن به یک لحظه نگاهم بده...
آقا
دعام کن که سخت محتاجم...
- ۹۳/۰۵/۱۷