نامه هایی به خدا

خدایا دردهایم را بشنو و دستانم را بگیر که غیر از تو هیچ کس محرم راز نیست...

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
پیوندهای روزانه

خدا یعنی چه؟

پنجشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۳۲ ق.ظ

دیروز رفته بودم کتاب خونه دوتا کتاب گرفتم: انسانم ارزوست و مرواریدهای بی صدف.

با خانوم مسوول کتابخونه مشغول صحبت شدیم. وقتی فهمید از مبحث"عرفان"خوشم اومده.چند تا کتاب بهم معرفی کرد و یه پیشنهاد جالب هم داد.

1. خیام

2. عطار

3. سعدی

و اما پیشنهادی که خیلی بهم چسبید این بود که: چهل تا سحرگاه از خواب بیدار شو و از خود خدا بخواه که راه رو بهت نشون بده.

می گفت: "خدا" یعنی " به خود آآ" خیلیییییییی برام جالب و متفکرانه بود. گفت برا همینه که حضرت علی گفته "اگه میخوای خدا رو بشناسی، خودت رو بشناس" 

بعد از ظهر هم رفتیم امامزاده حسن برای خرید. برای سارینا کیف مدرسه خریدیم همون مدلی که دوست داشت. کلیییی ذوق داشت. بعد خرید همچین خوشحال بود که انگاری رو ابراس. منم برا خودم خرید کردم. بعد یک سال !!!

خدایا شکرت که دیروز خیلی چیزا یاد گرفتم و خیلییییییییییی هم بهم خوش گذشت...

شکرا لله شکرا لله  شکرا لله...

نظرات  (۳)

به وبلاگ ما سری بزنید ما همیشه به روزیم اگه میشه لینک کنید.

ورود به وبلاگ
پاسخ:
چشم. همچنین
جالب بود
  • دوست همیشگی
  • چه خاطره قشنگی شده! بعضی وقتا این تلنگرهای یه دفه ای خییییلی به آدم میچسبه.نوش جونت
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی